۱۳۹۱/۴/۲

بهشت و جهنم خود ما !

تذکر: این مطلب را در سایت جمهوری سکوت نیز می توانید مطالعه کنید.


 جهنم و بهشت دو مفهوم و دو نماد قرآنی اند؛ نمادهایی از دو زندگی متضاد پس از مرگ. در توصیف جهنم  ذلت و خواری، حسرت و ناامیدی، خشونت و مجادله،  مخاصمه وبدبختی، عذاب و آتش و درد، بی قراری و ناداری و... به تصویر کشانده می شود.
     در مقابل، قرآن بهشت را نمونه مطلق از خوبی ها، لذت ها و خوشی ها بیان می کند که در آن راست کاران در خوشی، صلح و دور از مشکلات، ابدا زندگی می کنند.  انسان های بهشتی از انواع لذت ها و نعمت ها بهره می برند و از درد و رنج در امان اند.
تاریخ بشر شاهد آئین ها و ادیان زیادی بوده است که همه آنان در یک مورد کاملا اشتراک داشته اند: تلاش برای نجات انسان ها از شر یکدیگر. یا به عبارت واضح تر، سوق دادن اجتماع انسانی بسوی خوبی؛ انقلاب در برابر ظلم، خشونت و نا برابری اجتماعی؛ و جهت دادن انسان ها بسوی دوست داشتن و هم پذیری، شکل دهی نظام اجتماعی عادلانه و سرو سامان دادن به زندگی دنیوی در کنار معنویت و دیانت. بنا براین، از خط و هدف نشر ادیان واضح می گردد که خدا برای انسان چه می خواهد.
      پیامبران بزرگترین انقلابیون در زمان های خویش بوده اند که در اثر وحی والهام از سوی خداوند و / یا تحولات درونی  و با درک اوضاع اجتماعی به انقلاب و دگرگونی پرداخته اند. هدف همه پیامبران و بنیان گزاران آئین های بزرگ چیزی جز اقدام به اصلاحات اجتماعی و ایجاد معنویت و آرامش درونی نبوده است. ابراهیم در مقابل حکومت طاغوتی نمرود، موسی در برابر نظام استثمارگر و انسان کش فرعون، عیسی در مقابل ستم گرایی رومیان و پوسیدگی نظام اجتماعی آن زمان و بلاخره حضرت محمد در برابر جهالت، ذلت و سنت های نکبت بار اعراب ... همگی برای ایجاد تغیر در حالت اجتماع به پا خاستند. آنان را خداوند زمانی فرستاد که انسان بی ارزش و حق انسان تلف می شد؛ گاهی در سایه بت پرسی و یا خرافه گرایی دینی، و گاهی زیر تیغ و شمشیر قدرت مندان و اربابان. پس در هر زمانی خدا چیزی جز خوشی، رفاه، آرامش و خوبی انسان را نخواسته است.
      یعنی خداوند می خواهد ما آدم ها خود در زمین بهشت بسازیم و از زندگی کردن در آن لذت ببریم. اینجا از بهشت و جهنم دو تعبیر می توان کرد. یکی آن مفاهیم مطلق که در قرآن بیان شده و به گفته عارفان تنها با چشم دل می توان درک کرد که حالات( یا جاهایی) برای زندگی پس از مرگ اند. دوم، بهشت و دوزخ نسبی که صفتی برای زندگی زمینی ما است. فرهنگ، نظام و فضای اجتماعی می تواند با خصوصیات هر کدام از این دو تزئین داده شود و هنر مندان آن خود انسان هاست. یعنی به اراده انسان است تا خوشبختی، صلح و رفاه را ایجاد کند یا از زندگی دوزخ بسازند.
       حالا چون خدا همیشه خواسته انسان زندگی خوش و مرفه ی داشته باشد و قرآن هم کتاب هدایت انسان در همین زمین است؛ پس آیا نمی توان گفت‌‌ ممکن است این مفاهیم بهشت و جهنم قرآن، نمادها ی دو جامعه انسانی باشد؟ و تشویق قرآن در بدست آوردن بهشت و دوری از دوزخ بیان غیر مستقیم، مبنی بر مختار بودن انسان در انتخاب و ایجاد دو نوع زندگی و دو گونه جامعه باشد؟  حالا اگر هدف این است، چرا همه نخواهیم از جنتی های این زمین باشیم و یا حد اقل در راه ایجاد جنت ( جنت همین جایی، به لحاظ نسبی) برای خویش و دیگران به پا نخیزیم؟ چرا کسانی را که در تقلایند تا زندگی را برما دوزخ سازند ( چنانچه بر گذشتگان ما ساخته بودند) به هر نحوی از راه برطرف نکنیم؟
      اصل سخن اینجاست که در این زمان آیا در کشور ما جهنم گرایی قوت دارد یا کسانی که رویای بهشت گونه تر داردند؟... داریم بطرف کدام این دو لایتنهاهی حرکت می کنیم؟
همه می دانیم که ما از قطب منفی ( تاریخ جهنم گونه) مجروح ولی پرشور آمده ایم و در عصر حاضر سه گروه در افغانستان با هم در پیکار اند.
اول، گذشته گرایان. منظور از گذشته گرایان اینجا نه تنها کسانی اند که در سنت ها و باور های کهنه گیر کرده اند و در راه ترقی مزاحمت می کنند بلکه آنانی که خیال انحصار قدرت، زورگویی، انکار دیگران و فاشیزم قومی(در کل ارزش های جامعه دوزخی) را در بین جمجمه دارند نیز شامل اند. این گروه از خشونت، اهانت، تفرقه و جعل حقایق به عنوان ابزار های شان استفاده می کنند. فعالین و حامیان این دسته در داخل و خارج از کشور، مقام های بلند دولت فعلی ، بین عده از مساجد ( بیشتر ولایات جنوبی و جنوب شرقی کشور) و بستر شان افکار عقب گرا و قبیله گرای عده از مردم عامه می باشد. این ها کسانی اند که در تلاشند تا کشور را باز هم به دوزخی تبدیل کنند و خود ذلیلانه از دروازه بانی آن مزد گیرند.
گروه دوم، کسانی که سر از خاکستر های جنگ و وحشت بیرون آورده اند و هوای تازه تر آزادی و مدنیت را کمی تنفس کرده اند. این دسته تا حدودی خواستار احترام به کرامت انسانی و اصلاحات مدنی در کشور اند و از فرهنگ و تاریخ خشونت و اهانت خسته اند. اکثریت تحصیل کرده ها، کاسبان، زنان و فعالین اجتماعی-مدنی در این گروه گرد می آیند. این گروه را می توان جنت پیشگان پنداشت؛ کسانی که رفاه و انسانیت را ارزش می دانند.
گروه سوم، بی طرف ها و درمانده ها؛ کسانی که نمی خواهند زیاد خود را به درد سر افگنند. اما این دسته می تواند عضو بالقوه هر کدام دو دسته بالا باشند. عده چشمگیر از مردم عامه که درک فراتر از زندگی شخصی شان ندارند شامل این جمع اند.
از آنچه در کشور می گذرد می توان تقابل شدید دسته اول و دوم را مشاهده کرد. اینکه کدام یکی و به چه میزانی بر دیگری چیره می شود بستگی به فداکاری و صداقت هر کدام به اهداف شان و گذشت زمان دارد.


رحمت الله باتور
2 سرطان 1391 ساعت 11 شب
شهر پونه، هندوستان


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر