۱۳۹۱/۱۰/۱۵

هندوستان از نگاه افغانستانی



هند کشور بزرگ و پهناوری است که در آن می توان بیشترین تنوع فرهنگی، دینی ، زبانی، نژادی و همچنان اقتصادی را زیر یک چتر مشاهده کرد. در این کشور گروه ها و فرقه های مختلف به خوبی توانسته اند از زندگی مسالمت آمیز و آرامی بهره ببرند. در عین تفاوت ها و حتا اختلافات ارزشی بین گروه های مختلف، ارزش هندی بودن برای این مردم از همه مهم تر به نظر می رسد. بنا بر این هندوستان نمونه خوبی از اتحاد تفاوت ها برای افغانستان می تواند باشد.
در این نوشته می کوشم برداشت ها و چشمدید های شخصی ام را در مورد رویکرد اکثریت شهروندان این کشور را به مسائل " اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی" مربوط به کشور شان و مقایسه این خصوصیات رفتاری و رویکرد های جمعی را با مردم افغانستان بررسی کنم.
در مقایسه با هر حوزه دیگر، اقتصاد و تجارت بزرگ ترین و مهم ترین دغدغه های فکری شهروندان هندی را تشکیل میدهد. اینجا، افکار عامه بیشتر از هر چیز دیگر مصروف بدست آوردن پول و ثروت است. در سال 1991 دولت هند به شرکت های خصوصی اجازه فعالیت بیشتر داد و محدودیت های موجوده روی سرمایه گذارای های خارجی  را لغو کرد و سیاست آزاد تری را در ساحه تجارت در پیش گرفت. از ان زمان بدین سو شرکت های کوچک، متوسط و بزرگ در هر شهر و شهرک هند در فعالیت و رقابت اند و این کشور با پی ریزی یک نظام مالی مختلط دولتی- خصوصی توانسته است ثبات نسبی مالی خویش را به خوبی حفظ کند. با پی ریزی قوانین و موسسه های منظم مالی، هندی ها توانسته اند نه تنها زیربنا های اقتصادی شان را به سرعت رشد دهند بلکه با تشویق سرمایه گذاری داخلی و خارجی تولیدات و خدمات شان در بازرا های جهانی از اعتبار خوبی برخوردار شده است.
رشد اقتصادی یک کشور به معنی بهتر شدن وضعیت هر شهروند آن کشور است. در بزرگ تر کردن کیک اقتصادی یک ملت تقریبا همه افراد آن ملت به نحوی سهم دارند. اما اینکه چگونه این کیک در بین شهروندان سهم بندی و تقسیم می شود و کی به چه میزان از آن بهره مند می شود به نظام اقتصادی و راهکار های مالی دولت بستگی دارد. با وجود تفاوت های بزرگ طبقاتی به لحاظ در آمد و ثروت بین طبقات مختلف در جامعه هندی، دولت این کشور با همه کاستی های که دارد، در تلاش هایش نسبت به اقشار ضعیف جامعه چون دهقانان و روستانشینان و کارگران که اکثرا طبقات ضعیف این کشور را تشکیل می دهند و از سویی مهم ترین نیروی سهیم در درامد ملی این کشور هستند تا حدی صادق بوده است. این را می توان در مطالعه نظام مالی، سیاست های اقتصادی و برنامه های انکشافی بخش عامه(دولتی) این کشور به سهولت مشاهده کرد. در عین حال وجود فساد و رشوه در ادارات دولتی هند واقعیت غیر قابل انکار است.
با ادامه فضا و فعالیت های اقتصادی آن چنان که گمان می رود در دهه های آینده هندوستان می تواند به یکی از بزرگترین مراکز اقتصادی جهان تبدیل شود و مردم این کشور در جمع کشور های مرفه و ثروتمند بپیوندند. نکته ئی که نباید از آن گذشت این است که رشد اقتصادی هندوستان مدیون ثبات سیاسی و سلامت سیاسی این کشور بوده است و ثبات سیاسی این کشور بر پایه تفاهم و هم پذیری ملیت های مختلف و پیروان آئین های گوناگون تحت نام یک ملت متحد استوار است. استقرار و ماندگاری این آزادی و صلح، نمایان گر رضایت و خورسندی شهروندان هند از سیاست های اقتصادی و راهکار های اجتماعی دولت این کشور است. بنابر این احترام  به یکدیگر و تفاهم با همدیگر اساس همه آسودگی های این ملت و هر ملت دیگر را تشکیل می دهد. گروه های مختلف هندوستان توانسته اند با هم پذیری و تحمل تفاوت ها بر همه مشکلات غالب آیند و زندگی بهتر را برای خویش و آیندگان خویش به ارمغان آورند.
مردم عامه هند نگران آینده سیاسی شان نیستند و تنها مصروفیت ذهنی شان ساختن زندگی بهتر اقتصادی است. این رفع نگرانی و تشویش از مسائل سیاسی به شهروندان هندی امکان داده است از جمله خوشحال ترین مردمان باشند. هندی ها مردم شاد و بی غم هستند. اکثریت جوانان هندی به اطفال خوردسال می مانند که هرگز ذهن شان را درگیر مسائلی نمی کنند که پریشانی های روزانه یک جوان افغانستانی را تشکیل می دهد. این کاملا طبیعی است. چون نیاز نداردند مثل یک افغان از پریشانی و تشویش امروز و فردا در رنج و عذاب باشند.
رویکرد مردم هند به مسائل سیاسی برای من تناقض گونه است. در محافل روز مره، گفتگو های کوچه و بازار و مجالس و گرد هم آئی های اکادمیک حرفی از موضوعات سیاسی به گوش نمی رسد. اگر بین مردم عادی و طبقه حرفه گر هند بگردی کمتر افرادی را خواهی یافت که به سیاست به عنوان یک مسئله داغ و جدی که زندگی شخصی شان را متاثر سازد نظر کند. علی الرغم وجود گستره آگاهی سیاسی به کمک روزنامه ها و سایر رسانه های جمعی، ظاهرا نظاع های سیاسی، جانب داری ها یا مخالفت ها با سیاست مداران در بین مردم عامه خیلی کمرنگ است. در عین حال در اثر شرکت گسترده مردم در انتخابات هندوستان به عنوان بزرگ ترین دموکراسی در جهان مشهور است. شرکت مردم در انتخابات و واکنش آنان نسبت به امور کشوری بصورت آرام و بدون سرو صدا بوده که به نوبه خود دال بر یکی از خصوصیات بارز و قابل ستایش این مردم است: خشونت زدایی و تفاهم پروری؛ حل مشکلات بدون تیره کردن روابط مسالمت آمیز. شاید این فرهنگ عدم خشونت را از گاندی به ارث برده باشند یا هم به گفته روان شناسان پرهیز غذایی اکثریت این مردم از گوشت حیوانات از خشونت آنان کاسته است. اما به نظر من این یک انتخاب آگاهانه است تا یک خصوصیت فطری. به هر حال آن چه مسلم است، برخلاف تصویری که فلم های بالیود روایت می کنند مردم این کشور کمتر دست به خشونت می زنند. این خصوصیت نشانه و با آوردنده جو آزادی و رشد در بین ملت هند است.
با تاسف چنین فضا و خصوصیات رفتاری در کشور ما خیلی کمرنگ است. در اذهان و جامعه افغانی زندگی اقتصادی تحت سایه سیاه نگرانی های سیاسی رنگ باخته است. مردم افغانستان در گند آب خشونت نا خود آگاه خیس شده اند و دولت مداران و سردمداران سیاسی در طوفان ارتجاعیت، تعصب و فساد راه گم کرده اند. در این زمان بزرگ ترین نیاز برای کشور ما پایدار سازی فرهنگ یکدیگر پذیری و مجادله با خشونت و تعصب های فرقه ئی است. و سپس اتحاد مردم در برابر دشمن عموم: فساد و نابرابری سیاسی و اقتصادی. تا زمانیکه ملت ساخته نشود و پارچه ها به هم تنیده نشوند چتر محافظ کامل نمی شود و ضعیف ترین نیروی مخرب، با سهولت نفوذ کننده است. مرض ملت ها نفاق و خودخواهی توام با خشونت است که باید با داروی بزرگ اندیشی و هم پذیری درمان کرد.
هندوستان به لحاظ فرهنگی کشور غنی است. مردم هند در گذشته بسیار معناگرا و سنتی بوده اند. اما نسل های تحصیل کرده امروز بیشتر تلاش می کنند رنگ و رخ غربی به خود بدهند. از لباس پوشیدن غربی تا تکلم به انگلیسی بجای هندی، روابط پسر و دختر، و... تقلید از نمونه های رفتاری غرب و گر پذیرفتن شیوه زندگی غربی است، در حالیکه بسیاری از مراسم و آداب شرقی را نیز می توان به وضوح در جامعه امروز هند مشاهده کرد. دیگر اینکه در عرصه دانش و فن همچنان این کشور یک تقلید کننده پر استعداد است. رشته های تخنیکی وساینسی در نظام آموزشی هند بیشتر تقویت شده و رشد کرده است. علت آن نیز معلوم است، کاریابی و تولید کارگرحرفه ای، نه تنها در خود هند بلکه صدور آن در سایر کشور ها. به نظر می رسد این یکی از راه های خوب برای رفع مشکل رشد سریع جمعیت در هند باشد. از طرف دیگر  پویایی و بازار این علوم اجتماعی در این کشور ناکامل است. این را می توان نه تنها از وضعیت دانشگاه های علوم اجتماعی پی برد بلکه با گوش دادن به سخنان تعداد زیادی از مقامات دولتی و غیر دولتی، استادان دانشگاه ها و ... به خوبی استقرا کرد.
در نتیجه، با تفاوت های اندک (ولی چشمگیر) و شباهت های فراوانی که بین هند و افغانستان می توان یافت، در بسا موارد هند می تواند الگویی از ثبات سیاسی و نمونه ئی از رشد اقتصادی برای کشور ما باشد. سرزمین پهناور هندوستان، که کشور ما به لحاظ نفوس حتا با یکی از ایالت های آن برابری نمی کند توانسته است از تفاوت ها و تنوع ها قدرت عظیم ی بسازد. می توان کاملا امید داشت که کشورما نیز با فرصت هایی که در دست دارد و راهی که در پیش دارد با تدبیر و تلاش فرزندانش از سرگردانی در طوفان رهایی یافته و در ساحل آزادی و برابری و رفاه لنگر اندازد. این کشتی طوفان زده را باید سرنشینان کار آزموده و جوان مدیریت کنند تا باشد که رنجدیده مردمان سرزمین زخمی ما به فردای بهتری امیدوار و از زندگی بهتری برخوردار گردند.

رحمت الله باتور، شهر پونه، هند.