۱۳۹۲/۱/۲۴

تفاوت در نگرش و راهکارهای جوان هندی و جوان افغانی...!


هند یکی از کشور های در حال توسعه است که قرار پیش بینی های نهاد های بین المللی تا سال 2020 به یکی از قدرت های بزرگ اقتصادی جهان تبدیل می شود. در جامعه هندی تنوع بسیار را می توان دید که دال بر محرک بودن و غنی بودن مردم و فرهنگ این سرزمین است. 
در هند نیز مثل همه کشور های دیگر فاصله طبقاتی به لحاظ سطح درامد، خیلی آشکار و محسوس است. کسانی ده ها آپارتمان را صاحب اند و کسانی دیگر در پای یکی از آن ها در خیمه ها زندگی می کنند. دولت هند خیلی در تلاش است با استفاده از تاکتیک ها و راهکار های اقتصادی فقرا را از این حالت بیرون بکشد، اما خیلی کار دارد که باید انجام دهد. 

حالا جوان هندی که برای این مردم، برای کشورش و جامعه اش رویایی، احساسی یا دردی در دل دارد با هم طرازش، جوانی که در افغانستان کشش آیدیالیستی و همدردی با هم وطن هایش را دارد در دو شیوه کاملا متفاوت را برای کمک به خویش و جامعه خویش می گزیند.
هندی ها اقتصاد گرا هستند و واقعی نگر. افعانی ها سیاست گرا و ایدآلیست. ( دلایل این دو نگرش اینجا مورد بحث نیست)
جوان هندی همه جدو جهدش را می کند تا یک بنگاه تولیدی، یک مرکز خدمات، یک موسسه غیر انتفاعی و خلاصه یک منبع درامد برای خود و چند کس دیگر بسازد و از این طریق به خود و به دیگران مدد رساند.
اما جوان افغانستانی معمولا هرگاه احساس و درک آن چنانی در درونش شعله زد نخستین قدمی که بر می دارد از ایجاد یا عضویت گرفتن در یک انجمن، یک حزب سیاسی، یک مثلا مجموعه بنام فرهنگی و اجتماعی و امثالهم است. این جوان اوسط ما، به سخنان ایدآلی و چرب و فیلسوف وار خود در واقع کاری نمی کند به جز اینکه خود و چند تا از هم فکران خود را خوب سرگرم و غرق رویا های شیرین ولی تقریبا نرسیدنی نگهدارد. در افغانستان این یک رسم شده که همه فعال مدنی شوند، همه مثلا رهبر سیاسی یا اصلاح گر اجتماعی شود!
با این وصف، جوان هندی به آرزو های خویش به عنوان هدف های مشخص، ملموس و رسیدنی نگاه می کند. اما جوان افغانی آرزو هایش را رویا و ایدآل می سازد و پس از مدتی از همه خسته شده و چون سرباز شکست خورده یا به کنج عزلت می خزد یا در قعر زندگی شخصی خویش مغروق می گردد.
پس برای اینکه " قربانی پاک در راه پوک" نشویم آیا نباید ذهنیت ها را بار دیگر مرور کرد؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر